اتاق فرار ماماچه تهران

• آدرس: تهران، فرجام غربی، خیابان فرجام پایین، خیابان سراج، روبروی ایستگاه اتوبوس
• لطفاً به ساعت سانس انتخاب شده در هنگام رزرو دقت نمایید.
• حداقل تعداد افراد برای استفاده 4 نفر و حداکثر 12 نفر است.
• مدت زمان بازی: 90 دقیقه
• ژانر اتاق فرار ماماچه: وحشت، تئاتر تعاملی
• این اتاق فرار برای گروه سنی +16 است.
• برای انجام این اتاق فرار حداقل تجربه 5 بازی اتاق فرار را داشته باشید.
• افراد دارای بیماری های قلبی، تنفسی، صرع و خانم های باردار و… پذیرش نمی شوند.
• اگر دارای فوبیای تاریکی، فضای بسته، آلرژی و… هستید حتماً به مجموعه قبل از شروع اطلاع دهید.
• پس از تکمیل گروه و رسیدن به مجموعه، با شماره داده شده تماس بگیرید. همچنین رعایت حال همسایگان را داشته باشید.
• دستگاه کارت خوان در مجموعه وجود ندارد پول نقد و یا اپلیکیشن کارت به کارت به همراه داشته باشید.
• برنامه راس ساعت برگزار شده و حداقل 10 دقیقه قبل از شروع در مجموعه حاضر باشید، در صورت تاخیر از تایم اصلی شما کم می شود و در صورتی که بیش از 20 دقیقه تاخیر داشته باشید، تایم شما کنسل و هیچ مبلغی بازگشت داده نمی شود.
• ورود افرادی که مصرف مشروبات الکلی، قرص های روان گردان، مواد مخدر و یا به طور کلی داری شرایط غیر عادی هستند ممنوع بوده و جلوگیری می شود.
• امکان برگزاری جشن تولد و سورپرایز تولد با هماهنگی قبلی وجود دارد.
• برخورد فیزیکی و یا توهین و یا پرتاب هرگونه شیء به سمت اکتور باعث قطع بازی خواهد شد.

داستان بازی:

سال‌ها پیش، در محله‌ی قدیمی سنگ سیاه شیراز، زنی به نام «بی‌بی» به عنوان قابله‌ای ماهر و دلسوز شناخته می‌شد. بیشتر کودکان آن محله با دستان او به دنیا آمده بودند و همین باعث شد تا در سال ۱۳۴۰ زایشگاهی به نام «ماماچه» تأسیس کند؛ جایی که امید و زندگی در آن جریان داشت.

اما سرنوشت همیشه مهربان نیست...
در یکی از زایمان‌ها، نوزادی جان خود را از دست داد. خانواده داغ‌دیده، بی‌بی را مقصر این حادثه دانستند و خشمشان را به نفرینی سیاه بدل کردند. آن‌ها با کمک رمال محله، طلسمی قدیمی را اجرا کردند تا انتقام فرزندشان را بگیرند.

از آن روز به بعد، زایشگاه ماماچه دیگر هرگز همان جایی نبود که قبل‌تر بود… صداهایی شنیده می‌شد، سایه‌هایی در راهروها دیده می‌شدند، و هیچ‌کس جرات ورود دوباره به آنجا را پیدا نکرد. گفته می‌شود روح بی‌بی هنوز در ماماچه سرگردان است، در جست‌وجوی حقیقتی که سال‌ها پیش در میان درد، خون و خشم دفن شد…